در صورت احراز عسر و حرج زوجه، ضرورت ندارد که وی کل مهریه یا قسمتی از آن را بذل کند و بذل مهریه تنها میتواند قرینهای بر صحت ادعای زوجه تلقی گردد.
رای دادگاه تجدید نظر
با توجه به دادخواست تجدیدنظر و اظهارات زوجین در جلسات رسیدگی در مرحله بدوی و با عنایت به اینکه اظهارات گواهان تعـرفه شـده از سـوی تجـدیدنظـر خوانـده و صـدور حـکـم بر محکومیت تجدیدنظرخواه به فحاشی نسبت به تجدیدنظر خوانده موجبات عسر و حرج زوجه را اثبات نمینماید و با عنایت به اینکه تجدیدنظر خوانده حاضر به بذل حقوق مالی ناشی از زوجیت به زوج نگردیده
و حکم به الزام وی به تمکین نیز صادرشده است و در شرایط فعلی زوج حاضر به طلاق زوجه نشده است دادگاه عسر و حرج تجدیدنظر خوانده را محرز ندانسته لذا با قبول تجدیدنظرخواهی و نقض رأی تجدیدنظر خواسته حکم بر ردّ دعوی خواهان صادر کرده است. خانم م.ن. با وکالت آقای ح.س. نسبت به دادنامه یادشده فرجامخواهی به عملآورده است که پس از پاسخ فرجامخوانده پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است لایحه اعتراضییه به هنگام شور قرائت میشود.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای اسلامی عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره 0413-26/4/1392 شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان خراسان شمالی مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رای دیوان
فرجامخواهی وارد و پرونده دارای نقص تحقیقاتی است زیر:
اولاً با وقوع زوجه در عسر و حرج ضرورتی بر بذل کل مهریه یا قسمتی از آن وجود ندارد و فقط بذل مهریه میتواند قرینهای بر صحت ادعای زوجه تلقی گردد اعطای نیابت قضایی و صرفاً بهمنظور بذل مـهریه زوجـه به نحـو منعـکس در پرونده و به دادگاه نخستین بر اساس عدالت و انصاف قضایی نمیباشد زیرا ورود فشار روحی و روانی به زوجه (نوعی تهدید ضمنی) برای انصراف از حقوق ثابته او در مانحن[فیه] باعث شده که زوجه 700 عدد سکه از مهریه از را بذل نماید که بههرحال این میزان بذل در هر وضعیتی قرینه قوی بر وقوع زوجه در عسر و حرج است.
ثانیـاً نظـریه مشـاور دادگـاه نخسـتین کـه محـکومیت زوج به توهین و افتراء و افتراق جسمانی زوجین را موجب وقوع زوجه در عسر و حرج تشخیص داده است با مندرجات پرونده تطبیق مینماید زیرا نظریه مذکور با توجه به شغل زوجه و وضعیت اجتماعی او و موقعیت جغرافیایی زندگی وی وضعیتی را برای او به وجود آورده که ادامه زندگی مشترک برای او سخت و طاقتفرسا خواهد بود.
ثالثاً نظر بهضرورت جلب نظر مددکار اجتماعی دادگستری و در غیاب آن مـددکار اجـتماعی سـازمان بهزیسـتی با توجه به مواد 16 و 19 قانون حمایت خانواده مصوب 1/12/1391 دادگاه تجدیدنظر استان میبایست با تعیین وقت رسیدگی پس از اخذ توضیح در مورد جهات اختلاف زوجین و وضعیت اجتماعی آنان موضوع را به واحد مذکور ارجاع تا مددکار اجتماعی با انجام تحقیقات در محل و از کسان و بستگان زوجین و استماع توضیحات نامبردگان نظریه خود را در مورد نحوه رفتار زوج با زوجه اعلام دارد لذا بنا بهمراتب فوق و مستنداً به بند الف ماده 401 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی رأی فرجامخواسته را نقض و رسیدگی مجدد به پرونده به شعبه اول دادگاه محترم تجدیدنظر استان خراسان شمالی ارجاع میگردد.
رئیس شعبه 12 دیوانعالی کشور ـ مستشار